-
دیار بی کسی
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 18:00
شهر من غربت ؛ دیارِ بی کسی اندکی پایینتر از دلواپسی چند متری مانده تا آوارگی ده قدم پایینتر از بیچارگی جنب یک ویرانه میپیچی به راست میرسی در کوچه ای کز آنِ ماست داخل بن بست تنهایی و درد هست منزلگاه چندین دوره گرد خسته و وامانده از این ماجرا در میان اطراف میبینی مرا...
-
درد دل یک شهروند
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 12:41
واقعاً خجالت دارد که 75 میلیون آدم درایران هست و 30درصد قاتل هستند وجناب احمدی مقدم انگار که نه انگار مملکت نیروی انتظامی دارد اون از فاجعه میدان کاج سعادت اباد که به خاطر یک زن وپل مدیریت که بخاطر خود مقتول واین هم از روح الله دادداشی که بخاطر یک آینه بقل ماشین ادم می کشند واقعاً آقای احمدی مقدم ممللکت صاحب دارد....
-
نقل قول از مجله ی همشهری جوان
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 12:31
این روزها می ترسم زیاد بی اندازه هروقت که در خیابان های شلوغ شهر راه می روم با صدای نزدیک شدن هرموتور سواری پاهام رامحکم به زمین میچسبانم وآن قدر قدم هایم را آهسته ومحکم به زمین میگذارم تاموتور سوار کذایی بیاید وازکنارم رد شود بلکه خیالم راحت شود که سنار سه شاهی ته کیفم یاجانم کاری نداشته ویکی بوده مثل بقیه این روزها...
-
حکایت چوپان دروغگو به روایت احمد شاملو
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1390 18:24
کمتر کسی است از ما که داستان «چوپان دروغگو» را نخوانده یا نشنیده باشد. خاطرتان باشد این داستان یکی از درسهای کتاب فارسی ما در آن ایام دور بود. حکایت چوپان جوانی که بانگ برمیداشت: «آی گرگ! گرگ آمد» و کشاورزان و کسانی از آنهایی که در آن اطراف بودند، هر کس مسلح به بیل و چوب و سنگ و کلوخی، دوان دوان به امداد چوپان جوان...
-
پروین اعتصامی
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1390 17:26
آهوی روزگار نه آهوست، اژدر است آب هوی و حرص نه آبست، آذر است زاغ سپهر، گوهر پاک بسی وجود بنهفت زیر خاک و ندانست گوهر است در مهد نفس، چند نهی طفل روح را این گاهواره رادکش و سفلهپرور است هر کس ز آز روی نهفت از بلا رهید آنکو فقیر کرد هوای را توانگر است در رزمگاه تیرهی آلودگان نفس روشندل آنکه نیکی و پاکیش مغفر است در...
-
اتش درنیستان
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1390 17:18
یک شب آتش در نیستانی فتاد سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد شعله تا سرگرم کار خویش شد هر نی ای شمع مزار خویش شد نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟ مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟ گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنی ات را سوختم زانکه می گفتی نیم با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود مردی را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی...
-
شعر طنز
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 20:48
این شعر با اقتباس از شعر «کوچه»ی فریدون مشیری است. با تو ای درس شبی باز در این خانه نشستم همه شب خیره شدم ثانیه ای چشم نبستم شوق یک نمره ی 20 باز پدیدار شد اندر رخ زردم باز افزود دو صد درد به دردم یادم آمد که شبی با تو در این خانه نشستم اولین بار در آن ترم که یک جزوه به دستم جزوه را مرتبه ای باز همی کردم و بستم یادم...
-
شعر طنز
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 20:48
این شعر با اقتباس از شعر «کوچه»ی فریدون مشیری است. با تو ای درس شبی باز در این خانه نشستم همه شب خیره شدم ثانیه ای چشم نبستم شوق یک نمره ی 20 باز پدیدار شد اندر رخ زردم باز افزود دو صد درد به دردم یادم آمد که شبی با تو در این خانه نشستم اولین بار در آن ترم که یک جزوه به دستم جزوه را مرتبه ای باز همی کردم و بستم یادم...
-
قوانین
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 20:42
قوانین جدید سردار رویانیان برای فوتبال !!! به دنبال افزایش احتمال تصدی سردار رویانیان بر سازمان تربیت بدنی ، مقررات جدید فوتبال جهت اجرا در لیگ دهم بدین شرح اعلام می گردد: ۱-در کنار زمین دوربین های ثبت سرعت نصب گردد و بازیکنان سرعتی که از سرعت غیر مجاز برخوردارند جریمه و استوک ورزشی شان به پارکینگ هدایت شود . ۲-دریبل...
-
طنز
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 20:33
برخی نوشته های پشت تریلی های جاده 1 - به حرمت اشک مادر توبه کردم. 2 - دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم / طوطی صفتی طاقت اسرار نداری. 3 - بوق نزن شاگردم خوابه! 4 - بی تو هرگز............باتو؟؟؟؟عمرا ! 5 - از عشق تو لیلی...........رفتم زیر تریلی (واسه گریسکاری)! 6 - اگه می تونی این تابلو رو بخونی یعنی فاصلت خیلی کمه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 20:15
نام و نام خانوادگی : کاظم ....... کلاس: دبستان موضوع انشا : سال گذشته را چگونه گذراندید؟ قلم بر قلب سفید کاغذ می گذارم و فشار می دهم تا انشاء ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوبی و پر برکتی می باشد.سال گذشته پسر خاله ام زیرچرخ تریلی رفت و له گشت و ما در مجلس ترحیمش شرکت کردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی...
-
داستان کوتاه طنز 4
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 20:20
زاغکی قالب پنیری دید" از همان پاستوریزه های سفید! پس به دندان گرفت و پر وا کرد روی شاخ چنار مأوا کرد اتفاقا ازان محل روباه می گذشت و شد از پنیر آگاه گفت :اینجا شده فشن تی وی! چه ویوئی !چه پرسپکتیوی! محشری در تناسب اندام کشتهء تیپ توست خاص و عوام! دارم ام پی تریّ ِ آوازت شاهکار شبیه اعجازت ولی اینها کفاف ما ندهد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 20:09
خوش خط و تمیز و شیک عاشق شده است افتاده به جیک جیک، عاشق شده است یک قلب کشیده است و تیری در آن خودکار سیاه بیک، عاشق شده است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 19:40
-
بوسه ی عاقونه
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 19:33
ی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسه هیچ تا حالا شنیدی تانکا بشن قناصه؟ میدونی بهضی وقتا تانکا قناصه بودن تا سری رو می دیدن اون سر و می پپروندن سه راه شهادت کجاست؟ میدو نی دوشکا چیه؟ میدونی تانک یعنی چی؟ یا آر.پی. جی زن کیه؟ آر.پی.جی زن بلند شد "وما رَمیتَ " رو خوند تانک اونو زودتر زد یه جفت پوتین ازش موند یه بچه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 19:29
اسم خدای رحمان اول قصّه ی ماست قصّه ی قصّه گوی قصّه های غصّه هاست _ اتل متل یه شاعر، پر از شوره و احساس قصّه می گه ز نرگس قصّه ای از گل یاس _ اتل متل یه شاعر مهربون و با صفا همیشه می نویسه اون برای بچه ها _ اتل متل یه شاعر که درد جبهه داره اتل متل می خونه قصّه داره دوباره _ اتل متل یه شاعر ضد ثموده و عاد راوی یک حماسه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 21:31
به نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 21:31
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید ! به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید ولی بعداً...
-
حسنی به روایت امروز
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 21:09
حسنی نگو جوون بگو علاف و چش چرون بگو موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه نه سیما جون ،نه رعنا جون نه نازی و پریسا جون هیچ کس باهاش رفیق نبود تنها توی کافی شاپ نگاه می کرد به بشقاب ! باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟ نه نمی رم نه نمی رم به دخترا دل می بازی ؟! نه نمی دم نه نمی دم گل پری جون با زانتیا ویبره...
-
بله عروس خانم
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 20:59
عروس عادی با اجازه بزرگترها بله ... این اصولا مثل بچه آدم بله رو می گه و قال قضیه رو میکنه عروس لوس ...... بع ............ له .... عروس زیادی مؤدب با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه، قدسی خانم ممد آقا قصاب ، ....... ،...
-
داستان کوتاه طنز3
جمعه 20 خردادماه سال 1390 22:30
نامه مادر گضنفر گضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی...
-
داستان کوتاه طنز
جمعه 20 خردادماه سال 1390 22:24
اعتراض های یک نی نی به بابا و مامانش آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! plz خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای شیر شما هم مضر است...
-
فاضل نظری
جمعه 20 خردادماه سال 1390 22:08
بهانه از باغ میبرند چراغانیات کنند تا کاج جشنهای زمستانیات کنند پوشاندهاند «صبح» تو را «ابرهای تار» تنها به این بهانه که بارانیات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار میبرند که زندانیات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن میروی شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 خردادماه سال 1390 21:49
اولین روز دبستان بازگرد اولین روز دبستان بازگرد کودکیها شاد و خندان بازگرد بازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسب های چوبکی خاطرات کودکی زیبا ترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد چاپلوس کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود روز...
-
هر گز نخواب کوروش
جمعه 20 خردادماه سال 1390 21:40
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست حتی دل دماوند، آتشفشان ندارد دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند گویی که آرش ما، تیر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 خردادماه سال 1390 21:35
به جبهه ها، رشادتم به سالها اسارتم خنده صبح و شامتان حرامیان، حرامتان اشک دو چشم رهبرم خون چکیده از سرم شهد شده به کامتان حرامیان، حرامتان داس عدو به گردنم شخم عدو بر بدنم گندم بی همتتان حرامیان، حرامتان ماهی شط خون چه شد؟ عشق چه شد؟جنون چه شد؟ دور شده ز کامتان حرامیان، حرامتان عبد چه شد؟ خدا چه شد؟ دیانت و رضا چه شد؟...
-
ابوالفضل سپهر (اتل متل یه بابا)
جمعه 20 خردادماه سال 1390 21:13
اتل متل یه بابا دلیر و زار و بیمار اتل متل یه مادر یه مادر فداکار اتل متل بچهها که اونارو دوست دارن آخه غیر اون دوتا هیچ کسی رو ندارن مامان بابا رو میخواد بابا عاشق اونه به غیر بعضی وقتا بابا چه مهربونه وقتی که از درد سر دست میذاره رو گیجگاش اون بابای مهربون فحش میده به بچههاش همون وقتی که هرچی جلوش باشه میشکنه...